مقاله معماری پایدار 60 ص با فرمت WORD
ارزشهاي زيبا شناختي و محيط ساخته شده
واژۀ زيبايي شناسي را در سال 1750 ا لکساندر بلوم گارتن براي بيان مفهوم سليقه در هنر هاي زيبا ابداع کرد. اگر چه اين واژه به مفاهيم مربوط به ادراک ربط دارد، بلوم گارتن از آن در ادراک زيبايي شعر، نقاشي و مجسمه سازي استفاده کرد. امروزه اين وا ژه هم در بحث هايي محتوايي و هم در جنبه هايي رويه اي چون ساختمان و طراحي اثاث، وسايل خانه و غيره به کار مي رود.
از قرن ها پيش به موازات پر داختن به زيبايي شنا سي در مباحث فلاسفه، هنر مندان و معماران، جستجو براي تدوين علم اثباتي زيبا يي شناسي نيز جريان داشته است. طي صد سال گذشته، رشتۀ زيبايي شناسي تجربي رشد زيادي کرده است. در اين سالها در مورد زيبا يي شناسي نوشته هايي از فلا سفه، روانشناسان و هنر مندان و حتي افراد حرفه اي که با طراحي محيط سر و کار دارند به جاي مانده است. هدف اين افراد درک مو جبات لذت و چرايي آن بوده است. اين جستجو مسير هاي مختلفي را طي کرده است.
درک کامل مفهوم زيبا شناسي مشکل است، ولي فهم ا وليه عوا مل موثر در ادراک خوش آيند بودن محيط امکان پذير است. نقش اين عوامل پيچيده تر از (( سو د مند ي )) يا (( نتايج ابزاري )) فهم محيط است. نقش فيلسوفان نظري و زيبايي شناسان تجربي در فصل هفدهم کتاب مورد بحث قرار گرفته است. بحث اين فصل اين است که تقسيم بندي جورج سانتايانا از زيبايي شناسي تحت عنوان زيبايي شناسي حسي، فرمي و نما دين هنوز معتبر است.
در مورد زيبايي شناسي حسي دانش کمي وجود دارد. تحليل ها ي موجود به شدت ذهني و درو ني اند. تنها کساني که به اين موضوع علاقه نشان مي د هند طراحان محيط يا رفتار شناسان هستند. طراحي محيط به طور سنتي با زيبايي شناسي فرمي و نمادين سر و کار داشته است، به همين دليل به آن دو مورد در اين کتاب بيشتر پر داخته شده است. اين تو جه، به معناي اين نيست که اهميت زيبايي شناسي حسي کمتر است، بلکه تنها نشان دهنده عدم وجود دانش کافي در مورد آن مي باشد.
موضوع زيبايي شناسي فرمي ارزشهاي اشکال و سازه هاي محيط است. اين توجه به فرم اشکال ،نوعي تجمل گرايي ادراکي است. اين که احساس لذت از درک بعضي از الگوها ،تناسبات و اشکال مبناي زيست شناختي دارد يا نه، از مباحث زيبايي شناختي فرمي است. اگر اين درک به جاي مبني زيست شناختي ،بر اساس منطق فکري خود آگاه و آزمون هاي الگو هاي محيط به دست آيد، قرار دادن نياز هاي شناختي در بالا ترين سطح مدل سلسله مراتب نياز ها ي انساني مازلو، منطقي است.
در قرن بيستم ميلادي مباني اثباتي زيبايي شنا سي فرمي پيشرفت زيادي داشته ولي به رو شني تد وين نشده است. اساس اين پيشرفت نظريه گشتالت ادراک بوده است. نظريه هاي جديدتر ادراک ،از يک سو با نظريه گشتالت در چالش بو ده اند و از سوي ديگر به غناي بيشتر آن کمک کرده اند.
زيبايي شناسي نمادين با معاني داعي کننده و لذت بخش محيط سر و کار دارد. اين موضوع در سالهاي اخير مورد توجه رفتار شناسان قرار گرفته است. در اعتبار تحقيقات انجام شده در اين حوزه ابهاماتي وجود دارد. با اين حال معرفي ز مينه هاي اصلي پژوهش و تبيين نقش آنها در تدوين نظريه طراحي محيط امکان پذير است.
بعضي از پژوهشگران معتقدند که، بر خلاف طراحان حرفه اي که به زيبايي شناسي فرمي توجه بيشتري دارند، مردم محيط را به خاطر نماد ها و قابليت تأمين فعاليت ها تحسين مي کنند. بعضي از زيبايي شناسان در ضرورت مبحثي تحت عنوان زيبايي شناسي فرمي ترديد دارند. در اين مورد، ممکن است طراحان، زباني را ابداع کرده باشند که فقط طراحان ديگر و متخصصي آن را درک کنند. زيبايي شناسي نمادين با لذتي که از پيشينه ذهني مردمي و يا ذهنيتي که از پيکره بندي و ويژگيهاي محيط ساخته شده ايجاد مي شود سر و کار دارد.