معماری کان هنگامی به شکوفایی رسید که نوعی سکون بر معماری مدرنیسم حکمفرما شده بود. البته دلایلی چند برای این سکون میتوان بر شمرد ولی گذشت زمان و برآمدن نسل جوانتری از معماران از اهم این دلایل است. از سه ستارة درخشان و تقریباًَ بلامنازع مدرنیسم نیز رایت بدرود حیات گفته بود و میس و لوکوربوزیه نیز آخرین سالهای عمر را میگذرانند. به علاوه، میس مدتها بود همان بود که بود و لو کوربوزیه نیز به نظر میرسید که نمیخواهد شعری تازه بسراید یا یارای آن را ندارد. این هر سه البته در قرن نوزدهم زاده شده و اوج تواناییشان در نیمة نخستین قرن بیستم به منصة بروز رسیده بود.
لوئی کان چندین سال از این هر سه معمار جوانتر بود و اگر چه اندکی با تأخیر، در نخستین سالهای نیمة دوم قرن بیستم به سنی رسیده بود که بتواند اظهار وجود کند. وی که درست در نخستین سال قرن حاضر (1901) زاده شده بود، ظاهراً تا سالهای پنجاه، مانند بسیاری از معماران جوان و با استعداد زمان خودگاه محسور و گاه مقهور این سه استاد، تقریباً لب فرو بسته بود. تا این زمان که کان متجاوز از پنجاه سال داشت، از وی کار برجسته ای ثبت نشده است. طرحی از او که برای خانه سازی کوی کارور (البته به اتفاق دو معمار دیگر) موجود است اگر از اعتبار وی نکاهد چیزی بر آن نمیافزاید. هنگامی هم که کان در حدود آغاز سالهای پنجاه لب به سخن گشود، جو معماری ایالات متحده، بل سراسر جهان، چنان تحت تأثیر سه ستارة درخشان معماری مدرن بود که کان تقریباً گفتار آنان را تکرار میکرد، البته گفتاری که در آسیاب فیلسوفانة وی نرم شده و با سخنان دو پهلو در عین حال اندیشه های او را مطرح میکرد.....................