مقدمه
در سيستم هاي نوين پوششي، به دليل معضلات زيست محيطي تلاش در جهت کاهش مصرف حلالها (براي سيستم هاي پوششي) است. زيرا اين حجم از حلال پس از خشک شدن فيلم از آن خارج و در محيط پراکنده مي شود. [1]VOC معياري است که براي توصيف اين مقدار، بيان ميشود.
يکي از روشهاي کاهش VOC (براي سيستم هاي پوششي) آن است که حلال را با آب جايگزين کرده و يا اينکه مقدار حلال آلي را کاهش دهيم.
براي تحقق اين هدف در روش اول رزينهايي تهيه شدند که محلول در آب[2] بوده و يا بصورت امولسيونهاي آبي و يا ديسپرس در آب مي باشند، در روش دوم نيز سيستم هاي پرجامد[3] که بيش از 80 درصد مواد دارند و يا پوششهاي پودري که مقدار حلال در آنها کمتر از 5% است، ابداع شدهاند.
هدف در اين پروژه بررسي نوع اول از پوششهايي است که در بالا ذکر شد. از آنجايي که پايه پوشش از روي رزين مربوطه به آن تعيين مي شود، اين سيستم هاي را پوششهاي پايه آبي[4] گويند که داراي مقدار VOC پايين تر از lb/gal 0/2 مي باشند.
با توجه به انواع مختلف از اين نوع رزين ها، مي توان طيف گستردهاي از خواص شيميايي و فيزيکي را بدست آورد. براي مثال سيستم هاي پايه آبي مي توانند خواص مثبت زيادي از جمله استقامت و سختي[5]، مقاومت در برابر لکه دار شدن[6]، انعطاف پذيري[7] و مقاومت در برابر خوردگي[8] را تأمين کرده و همچنين مقاومت بالايي نيز در برابر مواد شيميايي و رطوبت از خود نشان دهند.
از طرف ديگر، با توجه به فرمول بندي آنها، مي توان دو نوع هوا خشک يا کورهاي از رزين هاي پايه آبي بدست آورد.
[1] -Volatile Organic Compound
[2] - Water soluble or colloidal dispersion
[3] - Water reducible resin
[4] - Water borne or water base
[5] - hardness
[6] - stain resistance
[7] - flexibility
[8] - corrosive resistance